تأملی در باب معنای زندگی از دیدگاه فیلسوفان
نویسندگان
چکیده
معنای زندگی چیست؟ برخی از مردم به این خاطر جذب فلسفه میشوند که امیدوارند فلسفه بتواند پاسخی به این معمای قدیمی بدهد. اگر آنان به دنبال راه حلی ساده برای این معما باشند، به احتمال قریببهیقین ناامید خواهند شد. برخی فلاسفه معتقدند علت این که پاسخ گفتن به پرسش از معنای زندگی بسیار دشوار به نظر میرسد آن است که این پرسش اساساً غیرواقعی و دروغین است: معنا به جملات یا علامات تعلق دارد نه به چیزهایی از قبیل زندگی انسان. شاید چنان که فیلسوف بزرگ قرن بیستم، لودویگ ویتگنشتاین میگوید، حل مسألۀ معنای زندگی در پاک کردن آن است. [1] با این وجود همۀ ما در زندگی به دنبال معنا هستیم و از احساس پوچی که میتواند همه چیز را در نظرمان کسل کننده، تکراری، یکنواخت و بیفایده سازد، وحشت داریم. اگرچه درگیر شدن با فعالیت هایی همچون داشتن یک شغل، ایجاد خانواده و ... میتواند چنین احساسات منفی را از ما دور کند، اما آیا چنین مشغولیت های شخصی کافی است یا ما به هدفی بنیادیتر برای اعتبار بخشیدن به حیاتمان نیاز داریم؟ آیا حقیقت گریزناپذیر فناپذیری بشر، دستیابی به هر معنای واقعی و پایدار را ناممکن می سازد؟ از آنجا که عمر چنین سؤالاتی به اندازۀ عمر بشر است، به نظر نمیرسد که روزی به عنوان مسائلی حل شده به کنار نهاده شوند. با این وجود میتوان با مطالعۀ روشهای متنوعی که فلاسفۀ بزرگ در مواجهه با معمای هستی انسان به کار گرفتهاند، درس های بسیاری آموخت. برخی از چهرههای مهم تاریخ فلسفه به این پرسش پاسخ گفتهاند اگر چه آنان نوعاً مسألۀ خود را با این بیان مطرح نکردهاند،اما مفاهیمی به کار میبرند که مضمونش دربارۀ سعادت واخلاق است اما دقیقاً به عنوان اهداف نهایی تفسیر شدهاند که انسان باید برای داشتن یک هستی معنادار آنها را تحقق بخشد. [1] - wittgenstein, ludwig, tractatus logico-philosophicus, d.f. pears and b.f. mcguinness (trans.), new york: humanities press, 1961: 6.521.
منابع مشابه
تحلیل دیدگاه ویگنز در باب معنای زندگی
«جعل» و «کشف» دو پاسخ به چیستی «معنای زندگی» است. این بحث در چند قرن گذشته از مهمترین مسائل مطرح در حوزههای علوم انسانی بوده است. آیا میتوان در عین پذیرش معنای عینی برای زندگی به جعل معنا قائل بود؟ پژوهش حاضر سعی دارد این پرسش را با توجه به دیدگاه فیلسوف معاصر دیوید ویگنز پاسخ گوید. بر اساس نظریۀ ویگنز، معنای زندگی حاصل همراهی قوای ذهنی انسان و ارزشهای عینی است. وی این دیدگاه را بر پایۀ ن...
متن کاملتأملی نقد گونه در باب معنای غایی زندگی با تأکید بر دیدگاه ویکتور فرانکل
در حال حاضر یکی از دشوارترین پرسش های و معضلات فلسفی معنای زندگی است بررسی منظرهای متنوع فلسفی بیانگر این واقعیت است که فصل مشترک غالب آنها ابهام زدایی از معنای زندگی و تاکید بر هویت متعادل و متوازن است از منظر روانشناسی نیز با رویکرد های متفاوتی در باب معنا و بعضا خودشکوفایی آدمی است یکی از رویکردهای غالب و مطرح در حوزه روان درمانی دیدگاه فرانکل است این دیدگاه که امروزه به نام مکتب سوم روان در...
متن کاملتأملی نقد گونه در باب معنای غایی زندگی با تأکید بر دیدگاه ویکتور فرانکل
در حال حاضر یکی از دشوارترین پرسش های و معضلات فلسفی معنای زندگی است بررسی منظرهای متنوع فلسفی بیانگر این واقعیت است که فصل مشترک غالب آنها ابهام زدایی از معنای زندگی و تاکید بر هویت متعادل و متوازن است از منظر روانشناسی نیز با رویکرد های متفاوتی در باب معنا و بعضا خودشکوفایی آدمی است یکی از رویکردهای غالب و مطرح در حوزه روان درمانی دیدگاه فرانکل است این دیدگاه که امروزه به نام مکتب سوم روان در...
متن کاملمعنای زندگی از دیدگاه آلبرکامو
با وجود آنکه آلبر کامو انسان را تنها موجود با ارزش میداند، ولی افق دید و دایرۀ معرفتی محدودی برای او تعریف میکند. از نگاه کامو عقل انسان قادر به ورود در برخی حیطهها، بهویژه جهان ماورای طبیعت نیست. به باور او جهان گزافه است و زندگی انسان مدرن نیز فاقد ارزش و معناست. او با پیشفرض عدم وجود خدا، محدودیت عقل و پوچی زندگی به افق معرفتیای میرسد که بهگمان خودش بهترین راه حل برای معنادارکردن زند...
متن کاملبررسی دیدگاه تدئوس متز در باب خدا و معنای زندگی و نقد آن از دیدگاه علّامه طباطبایی (ره)
نظریه خدامحور معنای زندگی بر آن است که ربط و نسبت خاصّ با خداوند یکی از شرایط ضروری جهت معناداری زندگی میباشد. تفسیرهای مختلفی از این نظریه ارائه شده، امّا مهمترین تفسیر خدامحور نظریه هدف الاهی است. براساس این نظریه، تحقّق بخشیدن به هدف خداوند تنها سرچشمه معناداری زندگی است. بر نظریه هدف الاهی نقدهای بسیاری همچون تقابل هدف خداوند با اخلاقی بودن و قدرت مطلق خداوند وارد شده، امّا به اعتقاد تدئوس م...
متن کاملمعنای زندگی از دیدگاه استیس وهاپ واکر
معنای زندگی فوری ترین مساله است ( آلبرد کامو) آدمی برای زیستن در جهان نیاز به یک برای دارد اگر این برای نباشد او نمی داند نیروهای خود را به کدامین سمت و سو معطوف دارد و عمر خود را مصروف چه چیزی بکند اما همه سخن بر سر این است که این برای را از کجا میتوان آورد؟ آیا این برای در دل نظام خلقت حک شده است و باید به جستجویش رفت؟ و یا اصلا این برای عینیتی ندارد و امری کاملا وابسته به شخص(subjective ) اس...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
اخلاق پزشکیجلد ۲، شماره ۴، صفحات ۷۱-۱۰۶
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023